ما باید از بی حالی و تنبلی خلاص شویم و واقعاً شروع به تلاش برای حل مسائل واقعی زمان خود کنیم. برخی از سازمان ها به وضوح در حال کار و تلاش برای جلب توجه و جلب مشارکت بیشتر هستند، اما ما به تلاش هماهنگ بسیار بیشتری برای تمرکز بر چالش های بزرگ اجتماعی نیاز داریم.
گرم شدن کره زمین، افزایش مسائل بهداشتی، در نهایت درمان سرطان، مالاریا، آلزایمر، یافتن راه حل های مختلف برای پیری در جامعه. چگونه میخواهیم با منابع طبیعی به سرعت در حال کاهش، درگیریهای آینده بر سر آب، غذا یا انرژی مقابله کنیم؟ این ها شکاف های بزرگ، قابل تامل و جسورانه ای هستند که باید حل شوند.
آیا ما قادریم این چالش های بزرگ اجتناب می کنیم؟
بسیاری از نیاز به خیره شدن سخت به آینده اجتناب می کنند، زیرا ما همه را به مهارت هایی مجهز نمی کنیم که ترکیبی از اختراع، نوآوری و خلاقیت باشد که به جوامع آنها کمک می کند، ما در “من” گیر کرده ایم.
واقعیت کاهش بسیاری از منابع ضروری ما به سمت ما می رود و این منظره زیبایی نیست.
شکاف رو به رشد فعالیت نوآوری رادیکال
ما با شکاف نوآوری مواجه هستیم زیرا مشکلات ما به صورت خطی در حال رشد هستند، اما باید راههایی برای مقیاسبندی سریع و به کارگیری دانش خود به روشهای جدید و پویاتر پیدا کنیم. این امر مستلزم آن است که جامعه بیاموزد که چگونه نوآوری مؤثر خود را به کار گیرد، نه اینکه فقط مورد تازیان قرار گیرد، منتظر بماند تا آخرین ابزار یا پیشرفت تدریجی در دستان آنها قرار گیرد.
ما باید این تمایل را ایجاد کنیم که بخواهیم بخشی از بازسازی جامعه باشیم. مشارکت ما در پیشرفت واقعی یا احساس اینکه آنها در “زمانهایی” که این تغییر به سمت نوآوری اجتماعی اتفاق میافتد، در آنجا حضور داشتند.
راه حل در پذیرش ریشه ای تفکر اکوسیستمی نهفته است که در آن همکاری و شبکه ها سطح روابط نوآورانه و اعتماد را ایجاد می کنند تا این چالش های بزرگ را با هم ترکیب کنند و به دنبال رفع آنها باشند.
ما باید به طور جمعی تحت تأثیر نوآوری و آنچه که می تواند ارائه دهد، حرکت کنیم.
فناوری یک کلید حیاتی دارد، رسانههای اجتماعی نوظهور برای ارتباط با تودههای بحرانی نیز همینطور است، اما اجازه دهید با آن روبرو شویم، امروز ما بهترین منابع (بهترین و درخشانترین) را نه در حوزه حل مشکلات بزرگ اجتماعی، بلکه به شکلی بردهوار به کار میگیریم. تولید فناوری یا ابزار بعدی.
اینها در واقع هیچ معنایی ندارند مگر اینکه به طور فزاینده ای بخشی از راه حل هایی شوند که ما واقعاً برای مقابله با مسائل بزرگ اجتماعی به آن نیاز داریم.
ما مطمئناً به ارتباطات، پلتفرمها، تکنیکهای مختلف رسانهای و تحرک به عنوان بخشی از بلوکهای اولیه جهانی برای ایجاد زیرساختها برای حل این مشکلات اجتماعی نیاز داریم.
ما به ابزارها، زیرساختها، روشها و تکنیکهایی برای مقیاسبندی برای حل مشکلات اجتماعی نیاز داریم، نه آخرین پیشرفتهای افزایشی اپل، فیسبوک یا گوگل. در مورد ارائه نوآوری هایی که می تواند بخش هایی را ارائه دهد که به ما قدرت مقابله با مشکلات زمان خود را می دهد، چطور؟
ما به ابزارها، ساختارها و روشهای نوآوری نیاز داریم که به هر یک از ما امکان اختراع، نوآوری و خلاقیت در یافتن مشارکتها و راهحلهای خود برای مشکلات اجتماعی را میدهد. رفتن و به کار بردن اینها در راه حل های عملی نه صرفاً اتخاذ آنها.
با ایجاد ارزش و رشد سر و کار داریم، اما به روشهای کاملاً متفاوت
، ما به دنبال خلق ارزش هستیم، معمولاً با ایجاد تقاضا و فشار برای افزایش مصرف. رشد با افزایش بهره وری ما اندازه گیری می شود. آیا این راه درستی برای سنجش خودمان و چگونگی حفظ منابع ارزشمندمان است؟ نه، ما باید این را به چالش بکشیم، یک تغییر پارادایم واقعی که نگاه ما به جهان را تغییر میدهد.
تغییر تفکر برای دنیایی جدید برای حفظ منابع گرانبها
فعالیت اقتصادی مدرن امروزی نیاز به چالش دارد و این از طریق بازنگری در دیدگاه ما در مورد قضاوت موفقیت است.
موفقیت در حفظ، دستیابی به تجارت موثر و استفاده مجدد از منابع گرانبها نیازمند مجموعه ای از تفکر تازه، درک اقتصادی جدید است.
این تفکر بسیار فراتر از توانایی من است، افراد بسیار واجد شرایطی برای ارائه پیشنهادات نسبت به من در این مورد وجود دارند. تنها چیزی که می دانم این است که نوآوری، خلاقیت و اختراع همگی باید نقش خود را ایفا کنند.
با این حال، ما به یک پلت فرم جدید برای ایجاد روابط برای ایجاد این قابلیت نوآورانه به روش های بسیار مشارکتی و قابل اعتماد نیاز داریم.
برای من راه حل در پذیرش ریشه ای تفکر اکوسیستمی نهفته است. ایجاد محیطی که در آن همکاری و شبکهها سطح روابط نوآوری و اعتماد را ایجاد میکنند تا سپس نبوغ خود را برای مقابله با این چالشهای بزرگ ترکیب کرده و به جلو ببرند.
بدون نظر