توضیحات
فردای هوشمندتر
چگونه 15 دقیقه هک عصبی میتواند به شما کمک کند بهتر کار کنید، سریعتر فکر کنید و کارهای بیشتری انجام دهید
نویسنده
الیزابت آر ریکر
ترجمه
سعید جویزاده | علیرضا احمدیان
فصل 1
خودیاری علمی
مهم نیست که نظریه شما چقدر زیبا است، مهم نیست چقدر باهوش هستید. اگر با آزمایش موافق نباشد، اشتباه است.»
-ICHARD P. FEYNMAN
زمان سرمایه گذاری: 7 دقیقه
هدف: برای درک اینکه خودیاری علمی چیست و چگونه از آن برای ارتقاء عملکرد ذهنی خود استفاده کنید
خودیاری واقعا چقدر کمک میکند؟
به عنوان یک بازار، خودیاری چیزی در حدود میلیاردها ارزش دارد. وبلاگهای خودیاری فراوانند، کتابها از قفسههای فیزیکی و مجازی خارج میشوند، اینفلوئنسرها خرد خود را لحظه به لحظه کنار میگذارند، سمینارها و کارگاههای الهامبخش انبوهی امیدوار را جذب میکنند… اما تأثیر آن به ندرت سنجیده میشود.
خودیاری سنتی اغلب شامل انجام تمام تلاش خود برای تقلید از آنچه برخی از مقامات به شما میگوید انجام دهید. نقص بالقوه در این رویکرد این است که این شخصیت ممکن است با شما بسیار متفاوت باشد. حتی اگر آنها از تکنیکهای خود برای موفقیت بزرگ استفاده کنند، هیچ اطمینانی وجود ندارد که این تکنیکها برای شما مفید باشد. آنها ممکن است شخصیت یا ارزشهای متفاوتی نسبت به شما داشته باشند. آنها ممکن است در محیط متفاوتی زندگی کنند که تکنیک هایشان بهتر عمل کند.
یکی دیگر از مسائل مربوط به خودیاری سنتی این است که اغلب شامل اندازه گیری کمی یا بدون اندازه گیری است. اندازه گیری همه چیز را پاسخگو میکند. غالباً، گوروهای خودیاری لزوماً از شما نمیخواهند که آنها را در مورد اینکه آیا ایدههای آنها واقعاً کار میکند یا خیر، مسئول بدانید.
خودیاری علمی نقطه مقابل خودیاری سنتی است. در حالی که خودیاری سنتی از اندازه گیری به نفع اظهارات احساس خوب اجتناب میکند و اغلب به این معناست که راه آن بهترین راه برای همه است، خودیاری علمی مسیر متفاوتی را طی میکند. خودیاری علمی شامل اندازهگیری و مسئولیتپذیری میشود و تفاوتهای فردی فراوان را فرض میکند. به جای اینکه به شما یاد دهد چگونه یک راه حل خاص را دنبال کنید، روشی را به شما میآموزد تا راه حلها را مقایسه کنید و تصمیم بگیرید که کدام یک برای شما بهترین کار را دارد. علاوه بر این، خودیاری علمی به شما قدرت میدهد تا راهحلهایی را برای خودتان آزمایش کنید – لازم نیست حرف دیگران را قبول کنید.
موتوری که خودیاری علمی را تامین میکند، خودآزمایی است. در یک آزمایش خود، همان شخص به عنوان محقق و موضوع عمل میکند. به عنوان مثال، اگر شک داشتید که توجه شما بلافاصله پس از مدیتیشن بهبود مییابد، میتوانید خود آزمایشی زیر را انجام دهید: ابتدا توجه خود را اندازه بگیرید. سپس، برای مدت زمان مشخصی مدیتیشن کنید. سپس، به محض اتمام کار، دوباره توجه خود را اندازه بگیرید. این کار را به اندازه کافی تکرار کنید تا نتایج شما با تغییرات تصادفی در توجه شما که ربطی به مدیتیشن ندارد، منحرف نشوند. ساده به نظر میرسد، درست است؟ انجام هر یک از این مراحل به درستی – و انجام اقداماتی برای جلوگیری از سوگیری، از آنجایی که شما نقش دانشمند و سوژه را بازی میکنید – چیزی است که ایده شما را از یک نظریه حیوان خانگی به یک کشف شخصی تبدیل میکند.
امتحان کردن چیزی، کشف اینکه برای شما کار نمیکند، سپس چیز دیگری را امتحان کنید، و کشف کنید که انجام میدهد – این هسته خودیاری علمی است. روند بسیار ناقص علم چیزهای زیادی برای ما به ارمغان آورده است: درمان بیماری، عمر طولانیتر انسان، درک بیشتر دنیای فیزیکی ما، و در چند دهه اخیر، دانش گستردهتر درباره موضوعی که ذهن ما را تشکیل میدهد: مغزها فقط فکر کن. اگر روش علمی را به خودتان برگردانید، چه چیزی ممکن است کشف کنید؟
خودآزمایی چیست؟
در محافل تحقیقاتی، دانشمندی که دادهها را جمعآوری میکند و آزمایشهایی را روی یک فرد انجام میدهد، آنچه را که انجام میدهند «طراحی آزمایشی تک موردی»، «n از 1» یا «تحقیق تک موضوعی» مینامد. هرچند ایفای نقش دانشمند و سوژه متفاوت است. این خودآزمایی است. برخی به آن علم شخصی میگویند. در بین دوستان من آن را خوکچه هندی انسان مینامم.
آیا دانشمندان واقعی از خودآزمایی استفاده میکنند؟ از آنجایی که جایزه نوبل برای اولین بار در سال 1901 اعطا شد، میدانیم که حداقل 14 برنده خودآزمایشگر بودند. نیمی از آنها جایزه خود را در همان منطقهای که در آن خودآزمایی میکردند، بردند. برخی از دانشمندان از آزمایشهای خود به عنوان راهی برای اثبات اعتمادشان به یافتههایشان استفاده کردند – حتی به خطر افتادن جان خود و عزیزانشان. به عنوان مثال، جوناس سالک واکسن فلج اطفال را روی خود و خانوادهاش از جمله همسر و فرزندانش آزمایش کرد! از نظر برخی از دانشمندان، خودآزماییها اخلاقی ترین راه برای انجام علم به نظر میرسید. همانطور که روزالین اس. یالو، برنده جایزه نوبل 1977 در پزشکی یا فیزیولوژی (و اولین زن آمریکایی برنده جایزه نوبل در این بخش) میگوید: “در آزمایشگاه ما همیشه از خودمان استفاده میکردیم زیرا تنها کسی هستیم که میتوانیم این کار را انجام دهیم. رضایت واقعی آگاهانه.»
البته، برای نشان دادن اینکه یافتههای آنها تعمیم یافته است، خودآزمایشگران باید با آزمایش روی افراد دیگر نیز پیگیری میکردند. اگر یک نانوای حرفهای میخواهد در تجارت بماند، باید نانی درست کند که دیگران دوست دارند. برای انجام این کار، نانوا انواع مختلف نان را به بسیاری از مردم ارائه میدهد تا زمانی که دستور پختی پیدا شود که مشتریان هوس میکنند. اما، اگر آن نانوا نیاز دارد که فقط خودش را راضی کند، تنها کاری که باید انجام دهند این است که نانی را که دوست دارند بپزند. این ممکن است کوچک یا خودخواهانه به نظر برسد تا زمانی که متوجه شوید که اگر هر یک از ما از آزمایش خود برای باز کردن بهترین نسخههای خود استفاده کنیم، دنیای ما پر از نسخههای شایستهتر، خلاقتر و دلسوزتر از همه ما میشود.
خودیاری علمی به شما این قدرت را میدهد که هم ذهن باز و هم فهیم باشید. این به شما این امکان را میدهد که هر توصیه، نکته، استراتژی یا ابزاری را امتحان کنید و آزمایش کنید که آیا واقعاً برای شما کار میکند یا خیر. حتی ممکن است بتوانید از خودیاری علمی برای آزمایش صحیح نکات و توصیههای موجود در کتابهای خودیاری، برنامهها یا سایر ابزارهایی که قبلاً دارید استفاده کنید.
خودآزمایی شامل خود ردیابی است. خود ردیابی یعنی مشاهده و ثبت رفتارهای خود بدون تلاش برای تغییر آنها. به عنوان مثال، ممکن است تعداد ساعات خواب خود را در هر شب ثبت کنید و ارتباط آن را با عملکرد ذهنی خود در روز بعد مشاهده کنید. اگر از کودکی درباره خود ردیابی میدانستم، ممکن بود یک محرک شخصی برای مشکلات توجه پیدا کنم: انواع خاصی از غذا. بدون آزمایشهای شخصی مناسب، تا 20 سالگی طول کشید – و تنها پس از آن که یکی از هم اتاقیهای با چشم تیزبین که مشکوک به عدم تحمل گلوتن هستم، مرا به چالش کشید تا یکی از آزمایشهای خودم را روی رژیم غذاییام متمرکز کنم (بیشتر در مورد محرکهای غذایی درفصل 6، “اشکال زدایی خود”).
مداخلات
همانطور که در مقدمه ذکر شد، اصطلاح مداخله به طور کلی در تحقیقات بالینی استفاده میشود. مداخله مانند یک درمان است. ابزار یا رویکردی است که برای ایجاد یک تغییر خاص در نظر گرفته شده است. این میتواند یک قرص، یک برنامه مدیتیشن، یک مراسم روزانه جدید … اساساً، هر راه حلی که میتواند برای حل یک مشکل استفاده شود. در مورد ما، ما از آن برای توصیف هر ابزاری که برای بهبود عملکرد ذهنی در نظر گرفته شده است استفاده خواهیم کرد. به عنوان مثال، این میتواند یک قرص با هدف بهبود حافظه، یک برنامه یوگا برای بهبود خلق و خو یا یک بازی ویدئویی باشد که برای کاهش اضطراب طراحی شده است.
آخرین ترم وجود دارد که ما آن را برای خودآزمایی پوشش خواهیم داد. این مفهومی است که اغلب توسط طراحان وب سایت استفاده میشود: “تست a/b”. آن دکمهای که فقط روی وب سایت مورد علاقه خود کلیک کردید؟ احتمالا a/b تست شده بود. طراحان وب سایت نسخههای یکسانی از سایت ساختند، اما با تفاوتهای کوچک: در نسخه a، دکمه قرمز بود. در نسخه b دکمه آبی بود. سپس منتظر ماندند تا ببینند کدام سایت بیشترین کلیک را داشته است. میتوانید تستهای a/b را روی خودتان اجرا کنید. به عنوان مثال، میتوانید نتایج خود را در آزمون حافظه پس از 10 دقیقه دویدن (مداخله الف) در مقابل 10 دقیقه انجام جدول کلمات متقاطع (مداخله ب) مقایسه کنید. در حالی که روشهای مختلفی وجود دارد که اجرای تستهای a/b روی خودتان پیچیدهتر است—شما نمیتوانید مانند طراحان وبسایت با وبسایتهای خود، خود را شبیهسازی کنید. به عنوان مثال – میتوانید آزمایش خود را به اندازه کافی اجرا کنید و زمان کافی بین آزمایشها صبر کنید تا بتوانید با احتیاط در مورد اینکه کدام مداخله برای شما مؤثرتر است، نتیجه گیری کنید. ما در مورد روشهای بیشتری برای معتبر ساختن آزمایشهای خود صحبت خواهیم کرد فصل 4، “مهره و پیچ و مهره.”
اکنون میدانید خودیاری علمی چیست و چه تفاوتی با خودیاری سنتی دارد. شما میدانید که خود ردیابی و تستهای a/b چیست. مهمتر از همه، شما در مورد خودآزماییها زیاد شنیده اید. اما همه اینها چگونه به ارتقای مغز شما مرتبط است؟
در فصل بعدی، اولین قطعه از آن پازل را دریافت خواهید کرد. شما در مورد گروهی از افرادی که نوع بسیار خاصی از خودآزمایی را اجرا میکنند، یاد خواهید گرفت: هکرهای عصبی.
وسایل غذاخوری
1.خودیاری علمی با خودیاری سنتی متفاوت است. به شما نمیگوید چه کاری انجام دهید. بلکه به شما کمک میکند تا بررسی کنید که آیا هر رویکرد خود-بهبودی واقعاً برای شما کار میکند یا خیر.
2.خودیاری علمی شامل خود ردیابی و خودآزماییهایی است که شامل مداخلات و آزمونهای a/b میشود. به ویژه خودآزماییها در علم جریان اصلی سنت طولانی دارند. شما از برخی از همان تکنیک هایی استفاده خواهید کرد که برندگان جایزه نوبل در تحقیقات خود برای ارتقای عملکرد ذهنی خود استفاده کرده اند.
فصل 2
نوروهکرها، فاش شد
“تنها یک گوشه از جهان وجود دارد که میتوانید از بهبود آن مطمئن باشید و آن خود شما هستید.”
-آالدوس هاکسلی
زمان سرمایه گذاری: 9 دقیقه
هدف: برای اینکه ببینید هک عصبی موفق چگونه به نظر میرسد
نوروهک چیست؟
برای برخی، کلمه “هک” تهدید آمیز است. هکرهای رایانهای که از سیستمهای امنیتی آنلاین برای سرقت شماره کارتهای اعتباری عبور میکنند، به ذهن خطور میکنند. برای دیگران به معنای شوخی است. زمانی که من دانشجوی MIT بودم، شوخیهای ما بسیار معروف بود – مانند همان چیزی که دانشجویان یک ماشین پلیس را روی پشت بام یک ساختمان قرار دادند، همراه با دونات در صندلی جلو. هک کردن در این زمینه راهی برای مسخره کردن، تصور کارهای متفاوت انجام شده است. هک عصبی – هک کردن عملکرد مغز – شامل یافتن میانبرهای خلاقانه، استفاده از مواد معمول برای اهداف غیر معمول و قراردادهای چالش برانگیز است. این توسط کنجکاوی تقویت میشود – در این مورد، کنجکاوی در مورد نحوه عملکرد ذهن.
هک عصبی شامل دو فعالیت است: بررسی تواناییهای ذهنی فعلی و ارتقای آنها. بیایید به مثالی نگاه کنیم که چگونه یک نوروهکر حافظه خود را ارتقا داد.
مطالعه ASE #1: ارتقای یادگیری
در 14 سپتامبر 2010، یک دانشمند کامپیوتر به نام راجر کریگ به عنوان پردرآمدترین درآمد یک روزه در مسابقه امتحانی Jeopardy تبدیل شد! (77000 دلار). او نزدیک به 10 سال عنوان خود را حفظ کرد. در سال 2011، کریگ رویکرد خود را برای حفظ اطلاعات یک خطر توضیح داد! نیازهای قهرمان یکی از رازهای او؟ یک تکنیک حافظه صد ساله
در دهه 1880 یک روانشناس آلمانی به نام هرمان ابینگهاوس خود را در اتاقی در پاریس بست تا نحوه عملکرد حافظه را آزمایش کند. او خود را مجبور کرد تا کلمات مزخرف را در یک برنامه زمانبندیشده یاد بگیرد، مرور کند و به خاطر بیاورد. چیزی که ابینگهاوس کشف کرد این بود که میزان فراموشی قابل پیش بینی بود. او الگویی را کشف کرد که دقیقاً چقدر طول کشید تا فراموش شود. اگر درست قبل از اینکه بفهمد در شرف فراموشی است، یکی از کلمات مزخرفش را به خود یادآوری میکرد – اما زودتر – میتوانست ساعتها از مطالعه صرفهجویی کند، اما اطلاعات را به درستی به خاطر بیاورد. ترفند این بود که بداند چه زمانی میخواهد آن را فراموش کند. تکنیک حفظ ابینگهاوس به عنوان تکرار فاصله دار شناخته شد. اساساً، این برنامه آموزشی بسیار خاص و مبتنی بر علمی بود که میتوانستید رویای آن را داشته باشید. بیش از صد سال بعد، برنامههای رایانهای طراحیشده ویژه با پیروی از نسخه اصلاحشده برنامههای ابینگهاوس امکانپذیر شد.
خطر ما! قهرمان، راجر کریگ، از چنین برنامهای برای موفقیت چشمگیر استفاده کرد. او یک آرشیو از Jeopardy گذشته پیدا کرد! پرسش و پاسخ و وارد کردن آنها در برنامه تکرار آزاد Anki. ابینگهاوس افتخار میکرد: پس از دوره یادگیری اولیه، کریگ دانش خود را تازه نگه میداشت و مطالب جدید را تنها در 10 تا 30 دقیقه در روز یاد میگرفت و فقط بر اطلاعاتی تمرکز میکرد که میخواست فراموش کند. استفاده از تکرارهای فاصله دار نه تنها باعث صرفه جویی در زمان کریگ شد، بلکه او را به خطر انداخت! شهرت و ثروت
با همکار خود با نوروهکرها آشنا شوید
هر هدفی که برای مغز خود دارید، هک عصبی تقریباً به هر کسی ارتقاء بسیار شخصی ارائه میدهد. شما در شرف پیوستن به صفوف یک خدمه جسور و کنجکاو هستید. خود را برای خوش گذرانی و لذت بردن از دلهره درونی خود آماده کنید.
زمانی که بیش از یک دهه پیش تحقیق برای این کتاب را شروع کردم، هکرهای عصبی کم بودند و ما در سراسر جهان پراکنده شده بودیم. در بیشتر موارد، ما حتی از همدیگر خبر نداشتیم. با گذشت زمان، با محققان در آزمایشگاههایشان مصاحبه کردم و ابزارهای خودم را از قطعات یدکی ساختم. سالها طول کشید تا افراد همفکری را پیدا کنم که بتوانند آن ماجراجویی را کمتر تنها کنند، البته کارآمدتر. با این حال، شما میتوانید از بسیاری از آن صرف نظر کنید.
امروزه میتوانید جوامع پر جنب و جوشی را هم به صورت آنلاین و هم به صورت حضوری پیدا کنید که به هک زیستی اختصاص داده شدهاند – هک کردن بیولوژی فرد (که البته میتواند شامل مغز نیز باشد). گروههای فعالی در Reddit، Meetup، Facebook و دیگر پلتفرمها وجود دارد. طرفداران پرفروش ترین کتاب نویسنده تیم فریس در مورد هک زیستی، بدن 4 ساعته، نیز به صورت آنلاین گرد هم میآیند.
برای گروه فوقالعادهای از خودآزمایشکنندگان و خود ردیابها، انجمن Quantified Self را بررسی کنید. در سال 2007 توسط سردبیران مجله Wired، گری ولف و کوین کلی در کالیفرنیا آغاز شد. پروژههای شخصی «نشان دادن و بگویید» آنها از مردی است که از ژورنال و خود ردیابی برای کاهش 200 پوندی بعد از یک عمر چاقی استفاده کرد. به زنی که با باروری دست و پنجه نرم میکرد و راه خود را به سوی بارداری سالم هک میکرد.
برای جامعهای که به طور خاص بر روی مغز و فناوریهای جدید مرتبط با آن متمرکز است، انجمن NeuroTechX وجود دارد که توسط گروهی از دانشجویان دانشگاه آمریکای شمالی در سال 2015 تأسیس شد. امروز میزبان «شبهای هک» است (جلسههایی که علاقهمندان در آن کار میکنند. پروژههای نوروتکنولوژی با هم)، گردهماییهای شبکه ای، و رویدادهای دیگر برای هزاران عضو و صدها بخش در سراسر جهان.
این جوامع از نظر علمیمحوری اعضای آنها متفاوت هستند، اما طیف شخصیتها و پیشینهها به اندازهای گسترده است که اگر به جستجو ادامه دهید، میتوانید فردی را که دوست دارید پیدا کنید. در حالی که عضویت در این گروهها اغلب منعکسکننده جمعیتشناسی جامعه فناوری آمریکا است – سفیدپوست، مرد، آموزشدیده در رشته مهندسی، نسبتاً مرفه – بخش رو به رشدی از مردم از هر نژاد، جنسیت و حرفه وجود دارد. چه چیزی همه را متحد میکند؟ کنجکاوی و این باور که درک دادههای خود میتواند شما را از عقاید و تعصبات قبلی خود رها کند.
مطالعه ASE #2: جلوگیری از یخ زدگی مغز
در سال 2012، استیون جوناس، تحلیلگر در یک سازمان غیرانتفاعی، یک سخنرانی عمومی در مورد پروژه شخصی خود با هدف کاهش یک موضوع مرتبط با استرس در عملکرد ذهنی خود ارائه کرد. او متوجه شده بود که در نقاط مختلف روز کاری، ذهنش یخ میزند. سپس ناگهان خود را در حال «فرار» میدید- مقالههای خبری و میمها را مرور میکرد، یا برای خوردن یک میانوعده پر کربوهیدرات بالا میرفت. فهمیدن اینکه این یک پاسخ استرس بود کمکی نکرد. او به راهی برای اندازه گیری فیزیکی استرس خود نیاز داشت. اگر میتوانست آن را اندازه گیری کند، امیدوار بود بتواند مدیریت آن را یاد بگیرد.
جوناس چیزی به نام HRV پیدا کرد که مخفف «تغییرات ضربان قلب» است. در یک فرد سالم و تناسب اندام، فاصله بین ضربان قلب بسیار متفاوت است – HRV بالا – زیرا به شدت به تغییر سیگنالهای مغز پاسخ میدهد. دههها تحقیق در مورد ارتباط بین قلب و مغز این یافته را به دست آورده است که در هنگام استرس مزمن، قلب کمتر به مغز واکنش نشان میدهد و منجر به HRV پایین میشود. جوناس تصمیم گرفت HRV خود را ردیابی کند تا استرس او را تشخیص دهد، به این امید که استرس را قبل از تبدیل شدن به “انجماد مغزی” بگیرد. برای اندازه گیری HRV، از بند قفسه سینه یا سنسور دیگری که روی پوست استفاده میشود استفاده میکنید. بنابراین جوناس یک دستگاه قدیمی HRV را تغییر داد تا هر زمان که تشخیص داد HRV او کاهش مییابد (که نشان میدهد استرس در حال افزایش است) بوق میدهد.
او شروع به توجه به الگوها کرد: ایمیل به طور کلی بوق را خاموش میکند، و ایمیلهای برخی افراد واقعاً آن را خاموش میکند. به زودی، او میتوانست زمان آمدن بوقها را پیش بینی کند. این به او فرصت داد تا مداخلهای را برای کاهش استرس امتحان کند: یک تمرین تنفسی. با افزایش خودآگاهی که بوقهای بهموقع او ارائه میکرد، جوناس شروع به تجربه یخ زدگی مغزی کمتری کرد. به عنوان یک امتیاز، خود ردیابی او نشان داد که در روزهایی که به این محرکهای به موقع توجه میکرد، روز کاری خود را با انرژی باقی مانده به پایان میرساند.
اکنون زمان بسیار خوبی برای ورود به هک عصبی است
خود ردیابی و آزمایش خود – هسته اصلی هک عصبی – در حال حاضر آسان تر از هر زمان دیگری در تاریخ است. ما گوشیهای هوشمند با برنامههایی داریم که میتوانند اطلاعات شما را به صورت خودکار ثبت کنند. ما ابزارهای صفحه گسترده رایگان برای مستندسازی آزمایشات خود داریم. شما میتوانید آزمایشات و مداخلات زیادی را از آسایش خانه خود سفارش دهید. حتی اگر مداد و کاغذ را برای ردیابی ترجیح میدهید، همچنان میتوانید انجمنهای آنلاینی را پیدا کنید که در آنها نکات و عیب یابی دریافت کنید. پزشکان نسبت به یک دهه قبل، زمانی که برای اولین بار تحقیق این کتاب را شروع کردم، نسبت به خود ردیابی بازتر هستند. این بدان معناست که شما میتوانید (و باید!) یافتههای خود را در حین ردیابی خود و اجرای آزمایشات خود با پزشک خود به اشتراک بگذارید. شما میتوانید داده هایی را ارائه دهید که میتواند به آنها کمک کند مراقبت خود را برای شما شخصی کنند.
مطالعه ASE #3: پاکسازی مه مغزی
در اواخر تابستان 2014، مارک درنگشولت، پزشک-دانشمند و ورزشکار سه گانه، در یک کنفرانس Quantified Self سخنرانی کرد. او توضیح داد که از دکترش شکایت کرده بود که از مه مغزی رنج میبرد – دوره هایی که نمیتوانست کلمات را به خاطر بیاورد، اطلاعات کلیدی را فراموش کرده و نمیتوانست تمرکز کند. از آنجایی که مه مغزی میتواند دلایل زیادی داشته باشد و از آنجایی که Drangsholt به طور کلی سالم به نظر میرسید، دکتر مطمئن نبود که چگونه میتواند کمک کند.
درانگشولت تصمیم گرفت که اوضاع را به دست خود بگیرد. او دادههای آزمایشات ژنتیکی، خونی و شناختی را از شرکتهای مصرف کننده جمع آوری کرد. با این مجموعه داده ها، او نزد پزشک خود بازگشت. آنها با هم توانستند علت احتمالی حملات مه مغزی او را مشخص کنند: تنگ شدن رگهای خونی کوچک در یک ناحیه کلیدی از مغز او. دکتر یک استاتین تجویز کرد که سطح کلسترول او را کاهش داد. مه مغزی درانگشولت از بین رفت.
آیا درانگشولت یا دکترش میگویند هر کسی که مه مغزی دارد باید استاتین مصرف کند؟ تقریباً مطمئناً نه. با این حال، خود ردیابی Drangsholt به حمایت از شکل بسیار شخصیسازی شده پزشکی کمک کرد. دانش از طریق خودآزمایی قدرت است. خودشناسی درانگشولت به او این قدرت را داد تا سرانجام مه مغزی خود را از بین ببرد.
The Neurohacker’s Creed
قوانین زیادی در هک عصبی وجود ندارد، اما چهار اصل برای نوروهکینگ ایمن و موثر وجود دارد. من آنها را “The Neurohacker’s Creed” مینامم:
- نوروهاکر آزمایشهای خود را طراحی میکند. نوروهکرها تصور نمیکنند که چیزی عملکرد ذهنی آنها را بهبود میبخشد فقط به این دلیل که کسی گفته است که این کار را میکند. آنها عملکرد ذهنی خود را قبل و بعد از استفاده از آن آزمایش میکنند. این فرآیند آزمون و ارزیابی مسیری قابل کنترل را به سوی درک خود و بهبود خود ارائه میدهد.
- نوروهکر آزمایشها و مداخلات را با دقت انتخاب میکند. نوروهکرها کنجکاو اما محتاط هستند. آنها معتبرترین و قابل اعتمادترین آزمایش هایی را که میتوانند انتخاب میکنند، و قبل از اینکه مداخلهای را امتحان کنند، خود را آزمایش میکنند. اگر دو مداخله نوید اثربخشی قابل مقایسه را بدهند، نوروهکرها مداخلهای را با کمترین عوارض جانبی انتخاب میکنند.
- هکر عصبی هرگز تصور نمیکند که آزمایشهای خود تعمیم یابد. نوروهکرها میدانند که مغز هر کس متفاوت است، سبک زندگی هر فرد متفاوت است و اهداف هر کس متفاوت است. موفق ترین خودآزماییها به شدت فردی خواهند بود. هکرهای عصبی میتوانند و میتوانند از یکدیگر یا از مطالعات در مقیاس بزرگ یاد بگیرند، اما هرگز تصور نمیکنند که دو نفر که از یک پروتکل یکسان پیروی میکنند، دقیقاً به یک نتیجه میرسند.
- هکر عصبی مجبور نیست به تنهایی کار کند. نوروهکرها آزمایشهای خود را در هماهنگی با معلمان، پزشکان، درمانگران و سایر متخصصان طراحی میکنند. نوروهکرها مالکیت رادیکالی بر آزمایشهای خود میکنند، اما اغلب با یک دوست-ماجراجویی که او نیز در مسیر هک عصبی خودش است، کار میکند. نوروهک به صورت جفت یا گروهی همه را پاسخگو نگه میدارد و خودشناسی را به یک مهمانی تبدیل میکند!
اکنون که نمونه هایی از هکرهای عصبی را در عمل مشاهده کرده اید، ممکن است این سوال برای شما پیش بیاید که از کجا شروع کنید. همچنین، ممکن است از خود بپرسید که ارتقاء واقعاً چیست – و چه نوع شواهد فیزیکی مبنی بر وقوع آنها داریم. در فصل بعدی پاسخ این سوالات را خواهید یافت.
وسایل غذاخوری
- هک عصبی شامل دو فعالیت است: بررسی تواناییهای ذهنی فعلی شما (یعنی از طریق خود ردیابی) و آزمایش مداخلات مختلف به منظور ارتقاء تواناییهای ذهنی خود (یعنی از طریق خودآزمایی).
- گروههای آنلاین و حضوری متعددی وجود دارند که به ردیابی خود، آزمایش خود، و هک زیستی اختصاص داده شدهاند که در آن نوروهکرهای جدید میتوانند جامعه و ایدههایی را پیدا کنند.
3.عقیده هکرهای عصبی دارای چهار اصل است: (1) نوروهکر آزمایشهای خود را طراحی میکند. (2) نوروهکر آزمایشها و مداخلات را با دقت انتخاب میکند. (3) هکرهای عصبی هرگز تصور نمیکنند که آزمایشهای خود در آینده به دیگران یا حتی خودشان تعمیم مییابند. (4) هکر عصبی مجبور نیست به تنهایی کار کند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.